دردسر های یک پزشک🫀🩺

سلامی به گرمی خورشید به شما دوستان عزیزم 😂
این رمان یه رمان طنز هست پر از اتفاق های خنده دار
عاشقانه هم میشه ولی جنبه طنزش بالاس
این رمانم اولی هست ولی اخری نیست و از الان میگم از اولین رمانم تا رمان های بعدی همگی رایگان هستن 💋
لطفا اگه رمانم اشکالی داشت یا ایده ای برای ادامه رمان داشتید تو کامنت ها با من به اشتراک بزاریدش
از اولم میگم بهتون لطفا خسیس لایکی نباشید و لایک کنید 😂
داخل پارانتز های توی رمان نوشته هایی مینویسم براتون که جنبه طنز دارن و توهین حساب نکنید 🫠
بریم برای معرفی خودم
من اسمم حدیث هست ولی خب ملقب به هستی ام 😂
۱۷ سالمه و رشته تجربی ام
ساکن ارومیه ام و ترک زبان
یه دختر پر انرژی ام حتی سر قبر فامیل ها هم به زور سعی میکنم ابراز هم دردی بکنم
درسته ناراحت میشم ولی تو جمع گریه نمیکنم و اینجوری بگم همه چیم با لبخنده ، لبخند غمگین ، لبخند خوشحالی و غیرع و شخص باید منو خیلی بشناسه تا بتونه بگه خوشحالم یا ناراحت
مرسی
بریم ادامههههه 😌