پارت 2

مهنا : عه وای زری چرا خودتو چنگ میندازی ؟ گربه وحشی
بیشعوررررر
میدونی چیکار داشتم میکردمم؟؟ داشتم فخری پشمکه رو به هفتاد روش سامورایی جرواجر میکردم که شما مزاحم شدیییییی
زهرا: ذلیل شی ایشالااااااا
چرا نمیزاری یه اب خوش از گلوم بره بیرون ؟؟
در همین کشمکش ها بودیم کهههه
یه چیز خورد به شونه سمت چپم و همزمان صدای سوهان روحم پخش شد . ببینم پخش به هوار زدنم شامل میشه دیگه ؟
دکتر فخرالدین : خانم محمودیههههههه
مهنا : هیییییعععع استاد چرا هوار میکشی ؟ هووشششههه اروم باش خر خوبممم
…………………………………………………………
لابد الان فکر میکنید من دارم التماس این پشمک میکنم ؟؟
نه بابااااا خیال خاممم شما مهنا رو نشناختید
…………………………………………………………
حراست >>
مهنا : خب دکتر موحد ( مدیر دانشگاه) منو چند روز از اموختن علم محروم میکنید ؟
دکتر موحد : خانم محمودیه شما کار بسیاار اشتباهی انجام دادید و اصولا درستش اینه که اخراج دائمی یا حداقل محرومیت سالانه و ترمی انجام بشه ولی فققط به خاطر اینکه شما دانشجو تاپی هستید و اینکه بنده ارادت خاصی به پدرتون قائل ام