دردسر های یک پزشک

برای خنده روی لب های شما 🫠💋

پارت 1

مهنا :پوففففففف دلم میخاد جوری همین  جزوه هامو بکوبم تو سر این فخری ( استاد فخرالدین ) اخه مرتیکه شغالللل خودش دیر اومده بعد عین مگس تو دسشویی ننه قزی توی روستا (بین خودمون باشه دسشویی ایش یه چیز فراتر از بوی گوه عادی میده حالا خودمم نمیدونم دقیقا این ننه قزی چی میخوره که بوی دسشویی ای از هزار تا شیمیایی بد تره ) اهان چی زر زر میکردم ؟! 

عه وا اشتباه شد چی میفرمودم ؟ اره دیگه این پشمک دقیقا داره عین مگس های دسشویی ننه قزی رفتار میکنه عه وای خاک دو عالم بر سرم نکنه از فامیل هاشون باشه بعد منو بشناسه ؟ پوف از اثرات این خورشید پدر سوخته و این خر مگس تو کلاس اینه که مخ منه بدبخت تاب برداشته مرتیکه مگس واسه من وز وز میکنه چرا دیر اومدی اخه پشمک حاج عبدالله من فک کردم یه چیزی دارم به اسم شانسسسسسس که تو نیومدیییی. 

په اگه من شانس داشتم اسممو مامان جونم با مشورت با کمیته پدری (که میشه  همون مامان بزرگ افریته ام ) میزاشت شمس الدین  . اییشششش

این خورشیدم بگی نگی با من مادر مرده مشکل داره وا 😂وای خدا گفتم اکه برم تو کلاس راحت میشم بعد این خورشید هنوز داره با سخاوت میتابه به کله من  مخم اب پز شدااا😑کاش این بره بتابه به کله پشمک که اینقدر ور ور میکنه 

وایییی یعنی اونجوری پشمک کلاس ما هم عین پشمک های دیگه زیر نور خورشید اب میشه ؟؟ 

اخیش خدا کاش یه ارزو دیگه میکردم پوف چه سایه پر رحمتی دلم خنک شدددد 

وایییییی ننه این چیه داره کون منو سوراخ میکنه ؟؟ لابد بازم این زهرا ملقب به دارکوب زری منو با درختی چیزی اشتباه گرفته بیشعورررررر بزار برگردم دهنشو سرویس کنم 💪🏻

مهنا : هوشهههههه 

 مهنا : خره ی ادم نمای دارکوبببب ماتحت منو سوراخ کردی بعد الان داری واسه من چشم و ابرو کچ میکنی ؟؟ 

واییی این شکلی نکن میشی شبیه ننه استاد فخری من میگورخممممم وای استاد بابات فدات شه بیا اینو بگیر منو راحت کن از دست همزاد کچ و کوله ننه ات .