پارت 30

سلی که با شلوارا برگشت
ما از کلاس بیرون زدیم تا اون دو تا شلوار بپوشن ، و البته جلو در مواظب بودیم کسی نره داخل
بعدش ۷ تایی رفتیم کافه
اون ۳ تا هم بودن
دختره رو به امیر لب زد : شلوارتون رو تازه گرفتین اقا امیر؟!
عشوه ناز و ادا اتور هاش داشت حالم و بهم میزد
امین که پاشد بره حساب کنه
و شورت نارنجی اش نمایان شد ، کل کافه زدن زیر خنده
امیر که دهن باز کرده بود جواب تندی به دختره بده
تازه متوجه منظورش شد و سرخ شد
حالا نمیدونم بچه از خجالت سرخ شده
از عصبانیت سرخ شده
یا رادارش فعال شده ( همون حشری شده )
امین که کلا سوژه خنده بود
جغت دستاشو گذاشته بود رو کونش و جوری رو زمین نشسته بود که انگاری تو دسشوی ایرانی نشسته
اونم دسشویی ننه قزی ، و یک پشه ای کونشو نیش زده که اونجور دست به کون شده و اشک تو چشاش نشسته
ارمان و علیرضا هم که غش کرده بودن باز
سر روی میز گزاشته بودن و شونه هاشون از خنده میرقصید
با سقلمه هستی متوجه منظورش شدم که یعنی حال امین رو بگیر