پارت 14

مهنا : چیییی ؟
تو میدونی با کی داری حرف میزنی ؟
میدونی بابام کیه ؟
نه نمیدونی که دهن گشادتو باز میکنی و هر حرفی که بلدی رو میپرونی
دکتر منافی با تعجب بهم نگاه میکرد
و این پسرک هم چهرش رو به شکل با مزه ای سوالی کرده بود و تمسخر تو نگاهش شنا میکرد
مهنا : تو شرکت و کارخونه « ایده پردازان نویین » رو میشناسی؟؟
امیر : خب که چی مثلا ؟؟
مهنا : اون گوشی لامصبتو روشن کن و به سرچ بزن ببین صاحب شرکت کیه ؟؟
گوشی شو روشن کرد و دوباره اسم و ازم پرسید و فیلم تیزر معرفی شرکت رو که خوب میشناختم پلی کرد
فیلم شروع به پخش شدن کرد و صداش توی راه پله های
سوت و کور پیچید .
شرکت ایده پردازان نویین به مدیریت محسن محمودیه
و مدیر عامل محترمه ساسان محمودیه
موفق شده یکی از شهرک های تخصصی تهران رو بنا بکنه
این شرکت مهندسی
شامل مهندسی معماری و مهندسی عمران هست
این شرکت نه تنها نقشه های مربوطه به ساختمان و برج ها رو طراحی بلکه با کارگران مجرب خودش
وظیفه ساخت ساختمان ها رو هم به عهده میگیره
اینجاییم تا با این فرد موفق در زمینه ساختمان سازی گفتکپیی بی تعارف داشته باشیم
پس ما رو از اخبار ۲۰ و ۳۰ دنبال کنید
و اونجا بود که بابا اومد به گفتگو
مرد میپرسید چند فرزند داره که اون گفت یک پسر و یک دختر
و اینجا بود که پسره بی شعور برای جلو گیری از خورد شدن بیشترش
فیلم رو قطع کرد
منم با حرص بهش توپیدم که نیازی به پول حرومش ندارم
و تند تند پله ها رو به مقصد اسانسور پایین رفتم
و پشت سرم صدای قدم های دکتر منافی رو هم میشنیدم …
🔔رمان منو دنبال کنید
و منو با روشن کردن 🫶🏻 خوشحال کنید
💬و با کامنت های خوشگلتون حمایت کنید