دردسر های یک پزشک

برای خنده روی لب های شما 🫠💋

پارت 23

به سمت دفتر اساتید راه افتادم 

هنوز نمیدونستم چجوری باید برم تو ! 

در بزنم یا نزنم ؟ اخه الان اونجا یه جوری اتاق منم هست ، حالا در بزنم نگن بچه است و به همون ترم اولی ها میخوره ؟؟ 

توی این درگیری های ذهنیم بودم که دیدم بعلهههه

یه پسر جذاب خوشگل موشگل داره میره تو دفتر اساتید 

یعنی بگم اب دهنم راه نیفتاد دروغ گفتم 

وایییی مامانمینا

کاش دخترا هم میتونستن برن خواستگاری 

البته اکه میدونستم جوابش مثبته مطمئنا میرفتم 

با فکر کردن به خانواده اشرافی و خشکم سریعا از حرفی که زدم پشیمون شدم 

اومممم بزار ببینم 

استاد رفتار های سلطنتیم همیشه میگفت 

یه دختر سرد و مغرور بسی جذاب تر از بقیه اس 

میگفت اگه برای پسری دست نیافتنی باشی اون بد تر له له میکنه برات 

برای اولین بار در طول عمرم میخوام از این شیوه ها استفاده کنم 

خدا بخیر کنه 

فک کنم اکه این موضوع جواب بده اولین خیر رفتار های سلطنتی رو کشف کرده باشمممم