دردسر های یک پزشک

برای خنده روی لب های شما 🫠💋

پارت 26

رفتیم و رسیدیم به دانشگاه و خیلی شیک و به ترتیب پشت سر هم. راهنما زنون رفتیم تو حیاط 

کل دانشجو ها فکشون رو زمین بود ؛)

من با بوگاتی لاوویتور نویر مشکی

هستی با لامبورگینی وننو طوسی 

زری با بوگاتی دیوو مشکی  

حنا پاگانی هوایرا ایمولا ابی نفتی  

سلی ام که با لامبور گینی سیان سبز لجنی 

خود ماشینا که هیچ ، رنگشون تو حلق پشمک جونم 🤣

یعنی با این حرفم که پسرا شاید مسخره کنن ، سلی دست از ۲۰۶ اش کشید و ماشین نازنینشو که فقط پنج تا ازش تو دنیا هست اورد بیرون 

توی راه که با بیسیم های ماشینا با هم در ارتباط بودیم وقتی یکی از  ۵ متری سلی رد میشد منو فحش بارون میکرد که کم مونده بود ماشینو بزنن 

انصافا همه ماشینا با ما یه ده یا حداقل پنج متری فاصله میرفتن 

بدبخت ها همه تو خیابون گرخیده بودن 

موتور سوار ها که کلا سمتمون نمیومدن 

پسرای دانشکده از هول اینکه چجور مخ مارو بزنن ، داشتن بال بال میزدن و تیپ خودشونو وا رسی میکردن 

البته بعضی ها هم کاملا نا امید بودن و به تلاش بقیه چشم دوخته بودن 

دخترا بعضی حسودی میکردن ، بعضی هم میخواستن باهامون دوست شن 

خخخخخ 

کلا یه وضعی بود 

تا زمانی کهههههه

شیش تا ماشین مدل بالا اومدن تو 

فکم چسبید کف زمین 

اینا دیگه کی بودن ؟ 

چرا نمایش ما رو خراب کردن 

درسته برا ما بد نشد 

ولی کل دخترا رو کشیدن طرف خودشون چون همه پسر بودن 

ولی چرا شیش تا 

دهنم وقتی باز تر موند که دکتر منافی از یه بنز مایباخ سفید اومد پایین 

اوففففف

دهن هستی و زری هم از دیدن امیر و امین با اون ماشینا که خوب میدونستم عاشقشونن مثل غار باز مونده بود 

که با سیخونک حنا که بخاطر پاگانی اش که تک نداشت خر کیف بود و غرور توش موج میزد 

لحظه ای بعد نگاه و حرکات همه رنگ غرور گرفت 

با این حال که دلم واسه اون سه تا خوشتیپ جیگر که نمیشناختم تالاپ تولوپ میزد 

سعی کردم بی تفاوت باشم 

اوففف ماشیناشون تو حلق پشمک و موحد و کل اساتید به غیر از منافی و پروین جون  !